بخش چهارم و پنجم -
دانشمندان در میان مردم، مانند ماه شب چهارده در آسمان اند که بر دیگر ستارگان پرتو می افکند . [امام علی علیه السلام]


علم و دانش

شیخ طبرسى (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل مى‏کند که: صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا

امام کاظم(ع) همواره به فرزندان خویش مى‏فرمود: این برادر شما، على بن موسى،عالم آل محمد است، پس از وى در مورد ادیان خود بپرسید و آنچه به شما تعلیم‏مى‏دهند را حفظ کنید، چرا که از پدرم (امام صادق(ع‏» چندین بار شنیدم که‏مى‏فرمود:

عالم آل محمد در صلب توست و اى کاش او را درک مى‏کردم. یک بار خودآن حضرت فرمودند:

من در روضه (مسجد النبى ص) مى‏نشستم، در مدینه دانشمندان زیادى بودند، هرگاه‏یکى از آنها در پاسخ دادن به مطلبى عاجز مى‏گشت، همگى به من اشاره مى‏کردند ومسائلى را پیش من مى‏فرستادند و من به آنها پاسخ مى‏دادم.

آرى! از سربلندى‏ندیده قافش صداى سیمرغ.

شیخ طبرسى از هروى نقل کرده است که: هیچ کس را دانشمندتر از على بن موسى‏الرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندى نیز وى را ندید مگر اینکه همانند من به فضل ودانش او شهادت داد.

شیخ صدوق مى‏نویسد: مامون افرادى را از فرقه‏ها و گروههاى‏مختلف و گمراه دعوت مى‏کرد و قصد آن داشت تا بر امام در بحث و مناظره پیروزشوند و این به جهت‏حقد و حسدى بود که نسبت‏به آن حضرت در دل داشت، اما امام باکسى به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت آن حضرت اعتراف کرد و در برابراستدلال امام سر فرود آورد.

آرى «چراغى را که ایزد برفروزد» هیچکس را توان‏خاموشى آن نخواهد بود.

خود حضرت امام رضا(ع) مى‏فرماید:

... آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و براهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبرى خودشان و بر هربذان با زبان‏فارسى‏شان و بر رومیان با زبان خودشان و بر اصحاب مقالات با لغت‏خودشان استدلال‏کنم. و آنگاه که هر دسته‏اى را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم و دست ازعقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند مامون در مى‏یابد مسندى که‏بر آن تکیه کرده است‏حق او نیست و در این هنگام پشیمان مى‏گردد. سپس فرمود:

«ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظیم‏».

 

امر به معروف و نهى از منکر

طبق تصریح آیات قرآن و روایات‏اهل بیت(علیهم السلام) امر به معروف و نهى از منکر از اهمیت ویژه‏اى برخورداراست و اصولا سایر واجبات به واسطه آن دو برپا مى‏گردند.

امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:

امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران برشما مسلط مى‏گردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابت‏نمى‏شود.

در جاى دیگر نیز فرموده‏اند:

قوام دین در سه چیز خلاصه مى‏شود:

امر به معروف، نهى از منکر و اقامه حدود.

با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) که بالاترین جهاد سخن‏عدلى است که نزد فرمانرواى ظالمى ایراد گردد حضرت رضا(ع) در مقاطع مختلف‏زندگى خویش با جلوه‏هاى گوناگون توانست‏با بالاترین جهاد سیاستهاى باطل‏زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت رابنمایاند.

نقش امر به معروف و نهى از منکر به حدى در زندگى آن حضرت بارز بود که یکى ازمهمترین علل شهادت حضرت رضا(ع) محسوب مى‏گردد.

مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه‏خبر نقل کرده است که موید ادعاى مزبور مى‏باشد.

و جالب اینجاست که در ضمن خبراول حضرت به پرونده ثروتهاى بادآورده مامون و غیرقانونى بودن آنها نیز اشارت‏کرده است.

مرحوم شیخ کلینى (متوفا به سال‏329) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهى‏از منکر حدیثى از امام رضا(ع) نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا(ص) فرموده:

زمانى که امت من نسبت‏به امر به معروف و نهى از منکر سهل انگارى کنند ومسوولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگرى آن راانجام دهد) در این صورت بایستى منتظر عذاب الهى باشند و این کار آنها به منزله‏اعلان جنگ با خداست.

یکى از کنیزان مامون چنین گفته است:

«هنگامى که در منزل مامون بودیم در بهشتى از خوردنى‏هاى و نوشیدنى‏ها و بوى خوش و پول فراوان بسرمى‏بردیم اما همین که مامون مرا به امام رضا(ع) بخشید دیگر از آن همه ناز ونعمت‏خبرى نبود، زنى که سرپرست ما بود، شب ما را بیدار مى‏کرد و به نماز وادارمى‏ساخت که بر ما سخت و گران مى‏آمد و آرزو مى‏کردم از آنجا رهایى یابم ..»

که‏البته به زودى توسط حضرت به دیگرى بخشیده شد زیرا لیاقت‏خدمت در منزل امام رانداشت.

همانطور که ملاحظه مى‏شود، امام نسبت‏به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت‏داشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند که آنها را در آن موقع بیدارنمایند.

در اینجا یادآورى این نکته بجاست که میان «تحمیل عقیده‏» و «تحمیل‏عمل در برخى امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم مى‏خوانیم:

«لا اکراه فى الدین‏»[در دین تحمیل عقیده راه ندارد.] در صورتى که تحمیل عمل در برخى ازموارد که مصلحت‏بالاترى وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضرورى مى‏باشد. به عنوان‏مثال وقتى معلمى دلسوز، دانش‏آموز خود را به انجام پاره‏اى از تکالیف وادارمى‏سازد، هیچگاه نمى‏خواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح ومصلحت دانش‏آموزش به وى نوعى عمل را اجبار مى‏کند و چه بسا همان دانش‏آموز پس ازرسیدن به مدارج عالى علمى از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.

تذکرات دلسوزانه خمینى کبیر را مرورى دوباره کنیم: باید همه بدانیم که آزادى‏به شکل غربى آن که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى‏شود از نظر اسلام وعقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانى‏ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت‏عمومى و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجب‏است و از آزادى‏هاى مخرب باید جلوگیرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه‏برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است‏بطورقاطع اگرجلوگیرى نشود همه مسوول مى‏باشند و مردم و جوانان حزب‏اللهى اگر برخورد به یکى‏از امور مذکور نمودند به دستگاههاى مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهى نمودندخودشان مکلف به جلوگیرى هستند خداوند تعالى مددکار همه باشد.

 



نویسنده: سادات | جمعه 86 مهر 6 ساعت 7:16 عصر |

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عکاسی خودم
بخش چهارم و پنجم
هوالمصور
[عناوین آرشیوشده]