سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بخش ششم و هفتم و هشتم -
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، بنده پُر خوابِ بیکار رادشمن می دارد . [امام کاظم علیه السلام]


هشیارى سیاسى و سازش ناپذیرى صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا

ائمه(علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاههاى‏ظالم و دولتهاى جائر و دربارهاى فاسد مبارزه کرده‏اند بلکه مسلمانان را به جهادبر ضد آنها دعوت نموده‏اند، بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرک‏و دیگر کتب هست که «از سلاطین و دستگاه ظلمه کناره‏گیرى کنید و به دهان مداح‏آنها خاک بریزید، هر کس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد چنین وچنان مى‏شود ..» خلاصه دستور داده‏اند که با آنها به هیچ وجه همکارى نشود وقطع رابطه بشود.

امام خمینى در جاى دیگر اینطور مى‏فرمایند:

ائمه ما(علیهم السلام) همه شان کشته شدند براى اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم‏بودند اگر چنانچه امامهاى ما تو خانه‏هایشان مى‏نشستند .. محترم بودند،روى سرشان مى‏گذاشتند ائمه ما را، لکن مى‏دیدند هر یک از اینها حالا که‏نمى‏تواند لشرکشى کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینى اینهارا از بین مى‏برد، اینها را مى‏گرفتند حبس مى‏کردند ..

مرحوم شیخ کلینى از قول‏یکى از یاران امام رضا(ع) مى‏نویسد:

پس از آنکه حضرت رضا(ع) به امامت رسید سخنانى ایراد فرمود که بر جان وى‏ترسیدیم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبى آشکار کردى که بیم داریم این طاغوت(هارون) بر علیه شما اقدامى کند، و حضرت در جواب فرمود:

هر کارى مى‏تواند انجام دهد ..

یکى دیگر از یاران حضرت مى‏گوید:

به امام عرض کردم: شما خود را به این امر (یعنى امامت) شهره ساخته و جاى پدرنشسته‏اید، در حالى که از شمشیر هارون خون مى‏چکد (و دوران اختناق عجیبى‏حکمفرماست، شما با چه جراتى چنین مى‏کنید؟!) که آن حضرت با پاسخ خود به وى‏فهماند که این مسائل و ماموریتهاى ائمه(علیهم السلام) قبلا از جانب الهى تعیین‏شده و هارون قدرت مقابله با حضرت را ندارد.

امام هشتم با هشیارى سیاسى خویش‏توانست پس از مرگ هارون (که در سال دهم از امامت‏حضرت اتفاق افتاد) در دوران‏نزاع و کشمکش‏هاى میان دو برادر (یعنى امین و مامون) به ارشاد و تعلیم و تربیت‏شیعه ادامه دهد.

و بالاخره پس از به قدرت رسیدن مامون، با حرکتها و موضعگیریهاى دقیق وحکیمانه نقش عظیم خویش را به خوبى ایفا نمود.

همانطور که معروف است مامون در میان خلفاى بنى‏عباس از همه داناتر و زیرک‏تربود، از علوم مختلف آگاهى داشت و تمام اینها را وسیله‏اى براى پیشبرد قدرت‏شیطانى خویش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فریبى وى بود. وى با طرح‏یک نقشه حساب شده، ولایت عهدى حضرت را پیشنهاد کرد که اهداف مختلفى را دنبال‏مى‏نمود از جمله: در هم شکستن قداست و مظلومیت امامان شیعه و پیروانشان،مشروعیت‏بخشیدن به حکومت‏خویش و خلفاى جور قبلى و کسب وجهه و حیثیت‏براى خویش،تخطئه شیعیان مبنى بر عدم اعتنا به دنیا و ریاست، کنترل مرکز و کانون مبارزات، دور کردن امام از مردم و تبدیل امام به یک عنصر دربارى و توجیه‏گر دستگاه.

مقام معظم رهبرى حضرت آیه‏الله خامنه‏اى (مدظله العالى) ضمن برشمردن و توضیح‏اهداف فوق فرموده‏اند:

در این حادثه، امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) در برابر یک تجربه تاریخى عظیم‏قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسى که پیروزى یا ناکامى آن مى‏توانست‏سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد رقیب که ابتکار عمل را بدست‏داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مامون بود.

مامون با هوشى سرشار و تدبیرى قوى و فهم و درایتى بى‏سابقه قدم در میدانى‏نهاد که اگر پیروز مى‏شد و اگر مى‏توانست آنچنانکه برنامه‏ریزى کرده بود کار رابه انجام برساند یقینا به هدفى دست مى‏یافت که از سال چهل هجرى یعنى از شهادت‏على بن ابیطالب(ع) هیچیک از خلفاى اموى و عباسى با وجود تلاش خود نتوانسته‏بودند به آن دست‏یابند یعنى مى‏توانست درخت تشیع را ریشه‏کن کند و جریان معارضى‏را که همواره همچون خارى در چشم سردمداران خلافتهاى طاغوتى فرو رفته بود بکلى‏نابود سازد. اما امام هشتم با تدبیرى الهى بر مامون فائق آمد و او را درمیدان نبرد سیاسى که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد و نه فقط تشیع‏ضعیف یا ریشه‏کن نشد بلکه حتى سال دویست و یک هجرى یعنى سال ولایتعهدى آن حضرت‏یکى از پر برکت‏ترین سالهاى تاریخ تشیع شد و نفس تازه‏اى در مبارزات علویان‏دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهى امام هشتم و شیوه حکیمانه‏اى بود که آن‏امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

آرى نمونه‏هاى هشیارى وتیزبینى آن حضرت در قضایاى متعددى جلوه‏گر است مانند ماجراى نماز عید که هر چندبا پیشنهاد مامون بود اما حرکت و شیوه حضرت به گونه‏اى بود که مامون دستورجلوگیرى از اقامه نماز را صادر کرد و به قول رهبر عزیزمان «مامون را درمیدان نبردى که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد.»

 

تواضع و فروتنى

مرحوم شیخ صدوق به نقل از یکى از معاصران حضرت رضا(ع)مى‏نویسد: چون سفره انداخته مى‏شد، غلامانش حتى دربان و نگهبان نیز با اوسر یک سفره مى‏نشستند.

مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال 588) نیز مى‏نویسد:

روزى امام وارد حمام شد، مردى (که حضرت را نمى‏شناخت) از وى درخواست کرد تا اورا کیسه کشد، امام نیز پذیرفت و مشغول شد. حاضران به آن مرد، حضرت را معرفى‏کردند و او با کمال شرمندگى و سرافکندگى از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا(ع)او را آرام نمود و به کار خود همچنان ادامه داد.

مرحوم کلینى طبق حدیثى فرموده:

شبى امام مهمان داشت، در میان صحبت، چراغ دچار نقص گشت، مهمان خواست‏آن را اصلاح نماید ولى حضرت اجازه نداد و خود به اصلاح آن پرداخت.

مرحوم علامه مجلسى (متوفا به سال 1111) چنین نقل کرده است:

مردى از اهالى بلخ گوید:

در سفر خراسان با حضرت همراه بودم، به دستور وى سفره‏انداخته شد و خدمتکاران و غلامان، چه سیاهان و چه غیر ایشان، همگى را بر سر یک‏سفره نشاند، به امام عرض کردم:

فدایت‏شوم خوب بود براى اینها سفره جداگانه‏اى‏مى‏انداختید. حضرت فرمود:

ساکت‏باش.

پروردگار همه یکى است، پدر و مادر همه یکى است و پاداش و جزا (فقط) به عمل‏بستگى دارد (نه بر حسب و نسب و جاه و مقام).

 

احترام و محبت‏به دیگران

مرحوم اربلى (از دانشمندان قرن هفتم) در خبرى‏که نقل نموده است از قول یکى از معاصران امام رضا(ع) مى‏نویسد:

هرگز ندیدم که‏امام در سخن خویش نسبت‏به کسى بى‏احترامى کند و هرگز ندیدم که کلام دیگرى‏را قطع کند، و مى‏گذاشت تا سخنانش به پایان رسد .. هیچگاه در برابر کسى که‏مقابلش نشسته بود پاهایش را دراز نمى‏کرد و تکیه نمى‏زد. هرگز ندیدم به هیچیک‏از خدمتکاران و غلامانش ناسزا گوید ..

آن حضرت فرموده است:

محبت‏به دیگران‏نیمى از عقلانیت و خرد ورزى است.

و از آنجا که درصد قابل توجهى از کینه‏ها ودلخورى‏ها به سبب سخنان بى‏مورد و بعضا نیش‏دارى است که نسبت‏به یکدیگر اظهارمى‏گردد و شاید در اکثر موارد نیز بى‏قصد و غرض باشد آن حضرت فرموده‏اند:

سکوت موجب جلب محبت مى‏گردد.

 



نویسنده: سادات | پنج شنبه 86 مهر 12 ساعت 10:29 صبح |

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عکاسی خودم
بخش چهارم و پنجم
هوالمصور
[عناوین آرشیوشده]